آنقدر پیش این و آن
از خوبــــــــی هایش گفتم
که وقتی سراغش را می گیرند
شرم دارم بگویم
تنهایــــــــم گذاشت !
تو درگیر نفس هاتی تو آغوش یکی دیگه
منم درگیر این هق هق داره اشکام بهت میگه
تو رفتی و نمی دونی چقد دلگیر و داغونم
تو اونجا روی ابرایی من اینجا غرق بارونم
………….
برای خواندن تمامی شعر عاشقانه روی ادامه مطلب کلیک کنید.
یکی اینجا تو این خونه همه شبهاشو بیداره
روزای عمرشم بی تو
به پای گریه میذاره
یکی که بی تو افسرده ست نمی تونه که تنهاشه
دوست داره
مگه میشه بهت بی اعتنا باشه
……….
برای خواندن بقیه شعر عاشقانه روی ادامه مطلب کلیک کنید.
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم...
از تمام زمین یک خیابان را...
و از تمام تو...
یک دست که قفل شود در دست من...
زیبایی ها را چشم می بیند و مهربانی ها را دل!
چشم فراموش میکند اما دل هرگز!
پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد...
بقیه عکس ها در ادامه مطلب...
همه جا هستی!
در نوشته هایم، در خیالم، در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت کنارم است...
می گویند:
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی … !
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابـرو...!
هوا بارانی ست ولی شیشه، چرا بخار نمیگیری؟
نترس، رفت. دیگر اسمش را رویت نمی نویسم...
بهترین قصه ی دنیا عشق است و بدترین آن عادت...
اما بدتر از همه عادت به کسی است که روزی عاشقش بودی...
دلتنگم نه برای کسی از بی کسی...
خسته ام نه از تکاپو از در به دری...
نه دوستی، نه یادی، نه خاطره ی شیرینی!
تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم،
مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند...
دوستی اتفاق است، جدایی رسم طبیعت، طبیعت زیباست
نه به زیبایی حقیقت، حقیقت تلخ است، نه به تلخی جدایی،
جدایی سخت است نه به تلخی “تنهایی”...
سخت ترین دو راهی، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است.
گاهی کامل فراموش می کنی
و بعد می بینی که باید منتظر میماندی
و گاهی آنقدر منتظر می مانی
تا وقتی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش می کردی...
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد...
فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد...
فقط رفت... فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت: راحت شدم...
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
با هم قدم میزنیم.
با هم میخوابیم.
دلم که میگیرد، آغوشش را باز می کند و بر گونه هایم بوسه می زند.
اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
” تنهاییم را ”
همیشه همه توى بن بست زندگى برمیگردن سراغ عشق اولشون، اما چه سخته اون
روزى که عشق اولت رفته باشه سراغ عشق اولش…
اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تورو پیدا کردم، یاد اون روزایی افتادم که
به صدتا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم...
هستی هستم دختری 14 ساله ... حرفی واسه گفتن ندارم فقط اینو بگم که به وب عاشقانه من خوش اومدین .